loading...
وبلاگ اسمورفی
ستاره بازدید : 91 یکشنبه 17 تیر 1403 نظرات (0)

هر كاري شانس ميخواهد، حتي دزديو كلاهبرداري. معلوم نيست بعضي از مجرمها با اين هوش سرشار و شانس شكفتهبا چه رويي ميروند سراغ كار خلاف. يكي وسايلش را جا ميگذارد، آن يكييادش ميرود قبلا هم از همين جا دزدي كرده و يكي ديگر از بخت خوشش يقه يكبوكسور را ميگيرد. اين هشدار كاملا جدي است: اگر نميتوانيد روياقبالتان حساب باز كنيد يا موقع تقسيم هوش در صف ديگري ايستاده بوديد،لااقل دور تبهكاري را خط بكشيد. اين طوري هم خودتان راحتتريد، هم آن بندهخداهايي كه قرار است گير شما بيفتند. پليس هم دردسر نميكشد و آمارپروندههاي قضايي بالا و بالاتر نميرود.


احتياط كن

احتياط شرط عقل است. مخصوصا اگر براي دزدي به يك آپارتمان 5 طبقه رفتهباشيد. يك دزد سحرخيز چند وقت پيش ساعت 7 صبح به يك ساختمان مسكوني رفت ودست به كار شد اما يك دفعه يكي از اهالي ساختمان را ديد. براي اينكه خودشرا پنهان كند، به طرف پشت بام دويد و بعد سعي كرد از سيم آنتن آويزان شودو خودش را به كوچه برساند اما سيم پاره شد و او از طبقه پنجم سقوط كرد.دزد بينوا كه شانس آورده در اين حادثه زنده مانده بود، با دست و پايي گچگرفته دستگير و راهي بازداشتگاه شد. يكي ديگر از همين دزدهاي بياحتياطبراي سرقت به خانهاي در كامرانيه رفت اما وقتي ميخواست از لاي ميلههايحفاظ وارد آنجا شود، گير كرد و هر چه دست و پا زد نتوانست خودش را خلاصكند به همين خاطر با داد و فرياد از همسايهها كمك خواست و كار بهآتشنشاني كشيده شد و بالاخره بعد از بريدن نردهها او را نجات دادندالبته بعد از اين كار پسر سارق به كلانتري 123 نياوران تحويل داده شد.



نقشت را بشناس

ساعت 12 شب 12 آذر بود كه ماموران گشت پليس دو مرد را در حال از جادرآوردن يك دريچه فلزي از زمين ديدند و سراغشان رفتند و شروع كردند بهپرسوجو. آن دو نفر هم بدون اين كه كم بياورند، سرشان را بالا گرفتند و بااعتماد به نفس مثالزدني گفتند كارمند سازمان آب و فاضلاب هستند و الان همدارند ماموريتشان را انجام ميدهند. همين يك جمله كافي بود تا هر دونفرشان دستگير شوند، چون آنها دريچه كانال مخابرات را از جا كنده بودند،همان دريچههايي كه در كوچه و خيابان كف زمين ميبينيم و هر كدامش 90 تا120 كيلو چدن خالص دارد و كلي ميارزد. خلاصه بعد از دستگيري اين دو نفرمعلوم شد آنها همان سارقاني هستند كه از مدتها قبل به جرم دزديدندريچههاي كانال مخابرات در منطقه فلاح، يافتآباد، شهرك وليعصر و بعدمنيريه تحت تعقيب بودند و شركت مخابرات بارها عليهشان شكايت كرده بود.

فرداي همان روز هم يك آقايي كه لباس نيروي انتظامي تنش بود و درجههايشنشان ميداد سرهنگ است براي يك سفر كوتاه به سالن راهآهن رفت امابلافاصله دستگيرش كردند چون اين مرد محترم نميدانست لباس پليس بايد آرم ورسته هم داشته باشد و فقط چسباندن ستاره روي دوش كافي نيست. او يك مامورقلابي بود كه مثل دو دزد قبلي نقشش را خوب نشناخته بود.



برگشتن، ممنوع!

حتما اين جمله معروف پليسي را شنيدهايد كه مجرم به صحنه جرم بر ميگردد.البته آنها اين كار را ميكنند تا اگر اثر و ردپايي به جا مانده بود پاككنند و از بين ببرند اما اين ضربالمثل در مورد دزدان گزارش ما دليل ديگريدارد. چند وقت پيش مرد قويهيكلي به يك بانك رفت و همين كه مسوول باجه سرشرا برگرداند، هر چه چك و پول نقد نزديك گيشه بود، برداشت و فرار كرد. باتحقيقات پليسي معلوم شد اين دزد ناشناس 373 هزار تومان پول نقد، دو فقرهتراول چك 500 هزار توماني، دو فقره چك 100 هزار توماني و سه فقره چك 50هزار توماني دزديده است. در حالي كه هيچ ردپايي از سارق وجود نداشت مدتيبعد خود او به همان بانك رفت. البته اين بار هدفش دزدي نبود. رفته بودآنجا تا به حسابش پول بريزد. او مثل يك مشتري متشخص فيش گرفت و داشت آن راپر ميكرد كه كارمند شعبه به خاطر هيكل درشت بلافاصله او را شناخت و باپليس 110 تماس گرفت. پرونده اين متهم در حال حاضر در شعبه 10 دادسرايناحيه 5 تهران در جريان است.


حواست كجاست؟

اين كمحواسي هم بددردسري است مخصوصا براي شاغلان در حرفه سرقت. محسن 27ساله يكي از همين دزدان كمحواس است كه چند وقت پيش در غياب صاحبخانه بهمنزلي در خيابان خاوران دستبرد زد و هر چيز باارزشي كه آنجا بود، جارو كرداما وقتي به خانهاش برگشت تازه فهميد چه اشتباهي كرده است. او گواهينامهو كارت موتورسيكلتش را در محل سرقت جا گذاشته بود. محسن چند روزي فكر كردتا اينكه چاره كار به ذهنش رسيد و دوباره به همان خانه رفت. اين بار زنگزد و وقتي زن صاحبخانه در را باز كرد به طرفش حملهور شده و پاي زن را بستو شروع به تهديد كرد تا مداركش را پس بگيرد اما همسايهها كه صداي داد وفرياد را شنيده بودند، پليس را خبر كردند و اينطور شد كه محسن افتاد پشتميلههاي زندان.

آرش هم يكي ديگر از همين نوع خلافكارها است كه الان به دستور داديار شعبه10 دادسراي ناحيه 6 تهران در زندان به سر ميبرد. او براي اينكه پولهايرفيق تازهاش را به چنگ بياورد، نقشه پيچيدهاي كشيد. آرش كه خيلي اتفاقيبا مردي به نام فيروز آشنا شده و فهميده بود مقدار زيادي دلار دارد به اوگفت مهندسي را ميشناسد كه در كار خريد و فروش ارز است. اين طوري فيروز راوسوسه كرد تا پنج هزار دلارش را به مهندس بفروشد. فيروز پولها را در يكساك گذاشت و سراغ آرش رفت اما مرد كلاهبردار بهانهاي آورد و گفت فعلامهندس سرش شلوغ است و بهتر است با هم به استخر بروند تا وقت بگذرد. دراستخر بود كه آرش ساك دلارها را يواشكي برداشت و جيم زد و فيروز وقتي زمانشنا تمام شد تازه فهميد چه بلايي سرش آمده است. او هيچ نشاني از سارقنداشت و حتي اسم كاملش را هم نميدانست. اما يك شانس بزرگ آورد. آرش ساكاو را برداشته و كيف خودش را جا گذاشته بود. بالاخره با مدارك شناساييداخل كيف متهم دستگير شد و اعتراف كرد ماجراي مهندس دروغ و نقشه دزدي بودهاست.

از همه اين دزدها بدشانستر مرد 37 سالهاي به نام مجيد است كه قبلا بهحبس ابد محكوم شد، اما يك سال قبل فرار كرده و اين بار سراغ دزدي رفتهبود. او با دو همدستش مرد ثروتمندي را كه تازه از بانك پول گرفته بود،شناسايي و تعقيب و لاستيك ماشيناش را پنچر كرد. مرد پولدار سرگرم كلنجاررفتن با لاستيك خودرو بود كه مجيد و دو دوستش به او حملهور شدند و كيفشرا دزديدند اما زنداني فراري در اين گير و دار موبايلش را داخل اتومبيلمالباخته جا گذاشت و با همين سرنخ خيلي زود دستگير شد. او حالا به خاطرهمين اشتباه بايد تا آخر عمرش پشت ميلههاي زندان بماند.


امان از بخت بد

"من بدشانسترين دزد ايران هستم." اين را يك متهم به نام احسان ميگويد وقانون احتمالات هم حرفش را تاييد ميكند. او چندي قبل در يكي از محلاتخلوت غرب تهران، كيف زن جواني را دزديد و بدون هيچ مشكلي فرار كرد. احسانيك ساعت بعد به فكر افتاد از كارت عابربانك اين زن كه در كيف او بود، پولبرداشت كند كه البته تا اينجا هم اشكالي پيش نيامد چون رمز كارت هم داخلكيف بود. احسان براي اينكه خيلي سريع به يك شعبه بانك برسد، از يكموتورسوار مسافركش كمك خواست و آن دو با هم به مقابل يك دستگاه خودپردازرفتند بعد احسان چون نميدانست اين دستگاهها چطور كار ميكند باز هم ازمرد موتورسوار درخواست كمك كرد و آن مرد هم بدون هيچ مشكلي كارت را گرفتتا داخل دستگاه كند اما يك دفعه ديد اسم و مشخصات همسرش روي كارت ثبت شدهاست. مرد موتورسوار با احسان درگير شد و او را دستگير كرد. بعد هم در تماسبا زنش از ماجراي سرقت باخبر شد و متهم را به پليس تحويل داد. اينطور شدكه احسان لقب بدشانسترين دزد ايران را به خودش اختصاص داد و وقتي برايبازجويي به شعبه 8 دادسراي جنايي منتقل شد، به بازپرس پرونده گفت: "واقعااين بدشانسي نيست كه بين 13 ميليون آدمي كه در تهران زندگي ميكنند، شوهرهمان زن سر راه من سبز شود؟" http://www.98ia.com/modules/Forums/images/smiles/icon_razz.gif http://www.98ia.com/modules/Forums/images/smiles/icon_razz.gif

البته احسان در تصاحب مدال طلاي بدشانسي با پسر 16 سالهاي به اسم رامينرقابت تنگاتنگي دارد. رامين چند وقت پيش در حالي كه مشروب خورده بود، درپارك سليمانيه تهران، جلوي يك پسر جوان را گرفت و با تهديد از او خواست هرچه پول دارد تحويلش بدهد اما كتك مفصل خورد و بعد هم دستگير شد. چگونگيماجرا را از زبان طعمه رامين بخوانيد: "من بوكسور هستم. آن روز هم تازه ازباشگاه بيرون آمده بودم و داشتم به خانه ميرفتم كه رامين جلويم را گرفت وسعي كرد با تهديد چاقو مرا بترساند در آن شرايط چارهاي نديدم جز اينكه ازفنون مشتزني استفاده كنم. بعد از آن كه رامين كتك مفصلي خورد مردم دورمانجمع شدند بعد هم ماموران گشت كلانتري 122 از راه رسيدند و پسر زورگير رابازداشت كردند."

دزدان براي يك سرقت موفق فقط كافي نيست مراقب بوكسورها يا همسرانطعمههايشان باشند، آنها بايد آمار نقل و انتقالي كارمندان بانك را همبگيرند تا به سرنوشت "جواد – م" گرفتار نشوند. او يك كلاهبردار حرفهايبود كه از يك بانك دسته چك گرفت و با خريدهاي ميليوني و صدور چكهايبلامحل كلي پول به جيب زد و اين كار حسابي زير دندانش مزه كرد براي همينتصميم گرفت اين بار از بانك ديگري دسته چگ بگيرد اما چون ميدانست اسمش درليست سياه قرار گرفته است به يك جاعل 100 هزار تومان پول داد و شناسنامهقلابي گرفت. او اين بار به شعبه جديدي رفت اما همين كه مداركش را تكميلكرد خودش را در محاصره ماموران پليس ديد. ماجرا از اين قرار بود كه يكي ازكارمندان بانك اول به شعبه دوم منتقل شده بود و به محض ديدن جوان او راشناخت و فهميد همه مداركش جعلي است به همين دليل بلافاصله با پليس 110تماس گرفت تا اين مرد هم در فهرست بدشانسترين تبهكاران ايران جا بگيرد
ماجراهاي معروفترين دزدهاي ناشي ايران!!!!
]]>
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 251
  • کل نظرات : 58
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 65
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 3
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 287
  • بازدید ماه : 287
  • بازدید سال : 1,960
  • بازدید کلی : 181,502
  • کدهای اختصاصی
    دانلود نرم افزار کامپیوتر سفارش پاپ آپ بندری جدید